دین جامعه انسان علم ثروت

آدرس آی پی:
سیستم عامل:
نسخه: بیت
اندازه تصویر:

دین جامعه انسان علم ثروت

دین همیشه در صحنه هست، فقط باید دید

صفحه خانگی اضافه به علاقمندی ها نقشه سایت
تبلیغات
تبلیغات

تبلیغات

تبلیغات

درباره ما

به وبلاگ من خوش آمدید

تصویر روز


 

امکانات دیگر

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 125
بازدید کل : 1039
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1


 

تقویم

تبلیغات

دیکشنری آنلاین



معرفی سایت به دوستان

 
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:


Powered by ParsTools

لینک دوستان

لیست سایت های علمی
دانلود کتب شیخ احمد دیدات
دانلود کتاب در باب عرفان
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دین و جامعه روز و آدرس sociareligion.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





بانک عکس و گرافیک
طراحی وب
قالب وبلاگ
پارس تولز
قالب بلاگفا

نویسندگان

خوش آمدید
تبلیغات
موضوع: <-PostCategory-> | نویسنده: سلمان

      اصل دوم

        شناخت دين اسلام با دلايل

دين اسلام يعنى تسليم شدن براى خدا كه او را به يكتايى بپرستى، و از اوامرش پيروى كنى ، و از شرك بيزارى جويي . و آن سه درجه دارد:

اسلام ، و ايمان و احسان ، كه هر درجه اى از خودش اركانى دارد .

درجه اول: اسلام است كه پنج ركن دارد:

 1- گواهى دادن به اينكه جز خداى يگانه  هيچ معبود برحقى نيست ، و اينكه محمد- صلى الله عليه وآله وسلم -رسول خدا است.

  2- برپاداشتن نماز.  3-دادن زكات. 4- و روزه ماه مبارك رمضان . 5- وحج بيت الله الحرام.

دليل ركن اول : اين فرموده خدوند متعال است:

 ( شهد الله أنه لا إله إلا هو و الملائكة و أولوا العلم قائما بالقسط لا إله إلا هو العزيز الحكيم) (آل عمران18)

“خداوند كه در دادگرى استوار است و فرشتگان و عالمان –راستين-گواهى مى دهند كه معبود برحقى جز او نيست . آرى جز او كه پيروزمند فرزانه است معبود بر حقى نيست”.

  كلمه ( لا إله) همه آنچه را كه جز خدا پرستيده مىشود نفى مى كند و ( إلا الله ) هرگونه عبادتى را صرفا براى خداى يكتا و لاشريك ثابت مى كند. خدايى كه در پرستش او هيچ شريكى نيست, كما اينكه در ملك او هيچ شريك و همتايى نيست , آنچه اين مطلب را واضح و آشكار بيان مىكند اين فرموده خداوند متعال است :

 (و إذ قال إبراهيم لأبيه و قومه إنني براء مما تعبدون إلا الذي فطرني فإنه سيهدين وجعلها كلمة باقية في عقبه لعلهم يرجعون) (زخرف26-27)

 “ اى رسول ما به ياد آور وقتى را كه ابراهيم به پدر خود و قومش گفت اى بت پرستان ، من از معبودان شما سخت بيزارم جز آن خدايى را كه مرا آفريده و البته مرا هدايت خواهد كرد نمىپرستم واين خدا پرستى (و توحيد) را در همه ذريت او تا قيامت كلمه باقى گردانيد تاهمه فرزندانش ( به خداى يكتا) رجوع كنند”.

وهمچنين اين ارشاد خداوند بزرگ :

(قل ياأهل الكتاب تعالوا إلى كلمة سواء بيننا و بينكم أن لا نعبد إلا الله ولانشرك به شيئا ولايتخذ بعضنا بعضاً أربابا من دون الله فإن تولّوا فقولوا اشهدوا بأنّا مسلمون) (آل عمران64)

“بگو اى اهل كتاب بياييد تا برسر سخنى كه بين ماوشما يكسان است بايستيم كه جز خداوند را نپرستيم و براى او هيچگونه شريكى نياوريم و هيچ كسى از ما ديگرى را بجاى خداوند به خدايى برنگيرد, واگر رويگردان شدند بگوييد شاهد باشيد كه ما فرمانبرداريم”.

ودليل گواهى دادن اينكه محمد-صلىالله عليه وآله وسلم- رسول خدا است اين ارشاد خداوندى است:

     ( لقد جاءكم رسول من أنفسكم عزيز عليه ماعنتم حريص عليكم بالمؤمنين روؤف رحيم) (توبه 128)

“به راستى كه پيامبرى از ميان خود تان به سوى شما آمده است كه هر رنجى كه شما مىبريد براى او گران مى آيد، سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رؤوف و مهربان است”.

معناى گواهى دادن به اينكه محمد رسول خداست اين است كه در هر آنچه ما را امر فرموده از ايشان اطاعت كنيم، و به هر آنچه خبرداده يقين و باور داشته باشيم, و از هر آنچه مارا باز داشته باز ايستيم, و اينكه پرستش خدا جز به روشى كه ايشان بيان فرموده اند انجام نگيرد.

ودليل نماز و زكات و تفسير درست توحيد: در اين آيه كريمه متبلور است:

( وما أمروا إلا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلاة و يؤتوا الزكاة و ذلك دين القيمة )  (بينة 5)

“جز اين فرمان نيافته بودند كه خداوند را بپرستند و پاكدينانه، دين خود را براى او خالص دارند و نماز را برپادارند، وزكات را بپردازند، و اين دين استوار است”.

دليل روزه : اين آيه كريمه است ( ياأيها الذين أمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون )(بقره 183)

” اى مؤمنان! برشما روزه فرض گرديده همچنانكه بركسانى كه پيش از شما بودند فرض شده بود, تا كه تقوا پيشه كنيد”.

ودليل حج : اين ارشاد الهى است ( و لله على الناس حج البيت من استطاع إليه سبيلا ومن كفر فإن الله غني عن العالمين ) (آل عمران/ 97)

 “وخداى را برمردم حج خانه ىكعبه فرض است البته بر هركسىكه توانايى رسيدن به آنجا را داشته باشد و هركس كه كفر( و انكار) ورزد( بداند كه ) خداوند از جهانيان بى نياز است.

درجه دوم:  

ايمان است كه هفتاد وچند شاخه دارد كه بلند ترين آن گفتن لاإله إلا الله و پايين ترين آن دوركردن اسباب اذيت از راه است، و حياء شاخه اى از ايمان است.

اركان آن شش تا است : اينكه به خدا و فرشتگان و كتابها و پيامبران الهى و همچنين به روز قيامت وتقدير اعم از خوب وبد آن ايمان داشته باشى.

دليل اركان ششگانه مذكور:  اين ارشاد خداوندى است:

( ليس البر أن تولّوا وجوهكم قبل المشرق والمغرب, ولكن البر من آمن بالله واليوم الآخر و الملائكة و الكتاب و النبيّين) (بقره 177)

 “ نيكى آن نيست كه رويتان را به سوى مشرق و مغرب آوريد بلكه نيكى آن است كه بنده به خداوند و روز بازپسين و فرشتگان وكتب آسمانى و پيغمبران ايمان داشته باشد”.

ودليل تقدير:  اين ارشادخداوندى است:

 ( إنا كل شيء خلقنابقدر) (قمر49)

“ما هرﭺيزى را به اندازه آفريديم”.

درجه سوم :

احسان است كه فقط يك ركن است , و آن اينكه خدا را طورى بپرستى كه گويا او را مىبينى, چون اگر تو او را نمىبينى يقيناً او ترا مىبيند, بدليل اين فرموده خداوند كه:

 ( إن الله مع الذين اتقوا والذين هم محسنون) (نحل 128)

“ به درستيكه خداوند با ﭗرهيزگاران ونيكو كاران است”.

    واين ارشاد الهى :

( وتوكل على العزيز الرحيم الذي يراك حين تقوم وتقلبك في الساجدين إنه هو السميع العليم ) (شعراء 218)

“ وبر(خداوند) پيروزمند مهربان توكل كن همان كه تورا به هنگامى كه( براى عبادت ) برمىخيزى مىبيند و نيز تحولت را در(نماز از حالتى به حالت ديگر) ميان نماز گذاران, چراكه او شنواى دانا است”.

 و همچنين اين فرموده خداوند بزرگ:

 ( وما تكون في شأن و ماتتلومنه من قرآن ولاتعملون من عمل إلا كنا عليكم شهوداً إذ تفيضون فيه) (يونس 61)

 “ اي رسول ما ( بدان كه تو) در هيچ حالي نباشى و هيچ آيه اي از قرآن تلاوت نكنى و به هيچ عملى تو و امتت وارد نشويد مگر آنكه ما همان لحظه شمارا مشاهده مىكنيم”.

ودليل از سنت :  حديث مشهور جبريل است كه ازعمر بن خطاب رضىالله عنه نقل شده كه فرمودند:

 ( بينما نحن جلوس عند النبي صلىالله عليه و سلم إذ طلع علينا رجلٌ شديد بياض الثياب شديد سواد الشعر, لا يُرى عليه أثر السفر و لايعرفه منا أحد , فجلس إلى النبي صلىالله عليه وسلم فأسند ركبتيه إلى ركبتيه, ووضع كفيه على فخذيه وقال: يا محمد , أخبرني عن الإسلام, فقال: أن تشهد أن لاإله إلا الله و أن محمداً رسول الله , و تقيم الصلاة و تؤتي الزكاة و تصوم رمضان و تحج البيت إن استطعت إليه سبيلاً , قال : صدقت , فعجبنا له يسأله و يصدقه, قال: أخبرني عن الإيمان, قال : أن تؤمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله و اليوم الآخر و بالقدر خيره و شره, قال : أخبرني عن الإحسان , قال: أن تعبد الله كأنك تراه, فإن لم تكن تراه فإنه يراك, قال: أخبرني عن الساعة, قال: مالمسؤول عنها بأعلم من السائل , قال: أخبرني عن أماراتها, قال: أن تلد الأمَة ربَّتها, وأن ترى الحفاة العراة العالة رِعاءَ الشّاءِ يتطاولون في البنيان , قال: فمضى فلبثنا ملياً فقال: يا عمر أتدرون من السائل ؟ قلنا : الله و رسوله أعلم, قال: هذا جبريل أتاكم يُعلمكم أمر دينكم).

 “ در حالى كه ما خدمت پيامبر- صلىالله عليه وآله وسلم – نشسته بوديم ناگهان مردى برما ظاهر شد كه لباسهايش به شدت سفيد و موهايش شديداً سياه بود, هيچ نشانه اى از آثار سفر براو ديده نمىشد ونه هم كسى از ما او را مىشناخت ، جلو پيامبر- صلىالله سلم  عليه وآله- همچنانكه پيامبر نشسته بودند دو زانو نشست و زانوهايش را به زانوهاى پيامبرصلىالله عليه وآله وسلم چسپاند ودستهايش را بر رانهايش گذاشت و گفت: اى محمد از اسلام مرا خبرده  فرمودند: اينكه گواهى دهى كه هيچ معبود بر حقى جز خداى يگانه  وجود ندارد و اينكه محمد فرستاده خداست, و نماز را برپادارى و زكات بپردازى وماه رمضان را روزه بگيرى و اگر توانايى داشتى حج خانه خدا كنى گفت: راست گفتى ، تعجب كرديم كه چگونه هم از ايشان مىپرسد وهم تصديق مىكند, گفت :از ايمان مرا خبر ده؟ فرمودند: اينكه به خدا وفرشتگان و كتابها و رسولانش و به روز قيامت و به تقديرأعم از خير و شر آن ايمان و باور داشته باشى, گفت: از احسان مرا خبرده فرمودند: اينكه خدا را طورى بپرستى كه گويا او را مىبينى چون اگر تو او را نمىبينى او قطعا ترا مىبيند ، گفت : از قيامت مرا خبر ده فرمودند: در اين باره سؤال شونده از سؤال كننده بيشتر نمىداند، گفت :از نشانيهاى آن مرا خبرده , فرمودند: اينكه كنيز ارباب خودش را بزايد،واينكه ببينى چوپانان تنگدست با پاى لخت و عريان  در ساختمانها بريكديگر فخر مىورزند،راوى مىگويد: آنگاه راهش را كشيد و رفت, ما اندكى درنگ كرديم آنگاه حضرت فرمودند: اى عمر!آيا مىدانيد سؤال كننده كى بود؟ گفتيم خدا و رسولش داناترند, فرمودند: اين جبريل بود كه آمد تا امر دينتان را به شما بياموزاند”.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
تبلیغات